به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، درباره اين پرسپوليس ميخواهي حرف بزني، بايد حواست به اما و اگرها باشد. يادت هست ديروز ميگفتي اگر اعتصاب نميکردند؟ حالا بايد «اگر»هايت را جايي ديگر خرج کني. براي ماندن يا رفتن همان ستارههايي که به خاطر پول، از تمرين دست کشيدند و امروز، با سري بالا سهميه گرفتنشان را شاهکار فصل ميخوانند! به خاطر همانها بايد دو دوتا چهار تا کني تا ببيني باز هم ميشود به پاي اين پرسپوليس نشست يا نه. بنشيني و بشماري و اماها و اگرها هم از قلمت چکه نکنند.
اگر پروين مديرعامل شود، اگر دايي بماند، اگر پيشنهادهاي خارجي مليپوشان را وسوسه نکند، اگر پول تنها چشم جوانهاي تيم را پر نکرده باشد، اگر سرمربي فلان ستاره را به دلايل شخصي رد نکند! راستي چه ميشود اگر همه اين بازيکنان با پرسپوليس بمانند؟ قهرمان ميشوند؟ چشم آسيا را گِرد ميکنند؟ با آنها، اتفاق تازهاي خواهد افتاد؟ البته که نه. به ويژه اگر قرار باشد با همين سياق نخنما شده و آزاردهنده روزهاي نيامده را گَز کنند. گويا جز اين هم نيست.
تنها ميتوانيم اميدوار باشيم که اين بار از قراردادهاي ميلياردي خبري نخواهد بود. همين هم دردسري است براي خودش. مگر ميشود از بازيکني که يک سال پيش قرارداد ميلياردي بسته، امضاي چند صد ميليون توماني گرفت؟ چاره ديگري نيست. گاوصندوق و حسابهاي بانکي باشگاه به کف رسيده و بازيکني که ميخواهد بماند، بايد حداقلها را هم بپذيرد. ميپذيرد؟ خودِ سرمربي چطور؟ علي دايي چند تا از شرطهاي قراردادهاي پر و پيمانش را حاضر است به پرسپوليس ببخشد؟
کسي چه ميداند؟ شايد براي همين نبخشيدن است که فعلا دست نگه داشته و از بازيکنانش هم خواسته که تا روشن شدن وضعيت باشگاه، به ماندن يا رفتن از پرسپوليس حتي فکر نکنند. بازيکناني که سرنوشت تک تکشان به اما و اگرها گره خورده و اگر ماندهاند، به اين خاطر است که انتظارشان براي تزريق پول کمي طول کشيده!
* دروازه بان ها
امير عابدزاده ترجيح داده تنها شرط قراردادش را همينجا خرج کند. او بازي کردن در ليگ برتر را با حضور در کلاس درس غلامپور تاخت زده و رفتني است.
رضا محمدي اما بايد بنشيند تا اول نيلسون تصميم بگيرد. دروازهباني که با به صدا درآمدن سوت پايان فصل، قرارداد او هم بياعتبار شد و کسي نميداند که بعد از آن همه بيپولي و بدحسابيهاي باشگاه آيا پرسپوليس ميتواند به ماندنش اميد ببندد يا نه. آقاي سرمربي البته چند وقت پيش به اين برزيلي گفته بود که اگر بگذارند پرسپوليس در مشتش بماند، او را هم حفظ خواهد کرد که در اين صورت، رضا محمدي را هم که يک سال ديگر از قراردادش باقي مانده، همچنان در پرسپوليس خواهيم ديد.
* مدافعان
نه سيد جلال قرارداد دارد، نه عليرضا نورمحمدي و محسن بنگر اما قرار هم نيست همهشان بروند. اينجا همه چيز به تصميم سيد جلال حسيني بستگي دارد. اگر بماند، يکي از بين بنگر و نورمحمدي بايد برود که آن يک نفر کسي نيست جز عليرضا نورمحمدي.
پرسپوليس البته دغدغهاي در اين پست ندارد چرا که حتي اگر سيد جلال و نورمحمدي هر دو بروند، محمدرضا خانزاده با يک سال باقيمانده از قراردادش دوباره بازميگردد و تنها جاي خالي خط دفاعي را پر خواهد کرد.
از قراردادهاي مهرداد پولادي، حسين ماهيني و ميثم حسيني هم يک سال ديگر باقي مانده که اگر پولادي معترض هم سازش را براي رفتن کوک نکند، همهشان پرسپوليسي خواهند ماند.
* هافبک دفاعي ها
مشکل اصلي همينجاست. در همين پستي که اختياردارش نوري و حقيقي و کفشگري و دهنوي بودند. اول فصل مارکو سپانوويچ را هم در کنارشان ميديديم که البته بيشتر فانتزيباز بود تا يک هافبک تدافعي قدرتي و سر آخر هم کسي نفهميد که دايي روي چه حسابي پذيرفته بودَش. بگذريم.
اينها قرار بود همهکاره باشند؛ کمکحالِ مدافعان در لحظههاي سخت و با بازيسازي و موقعيتسازيشان، پشتيبان حملهوران. محمد نوري اما همانگونه که پيشتر مانوئل ژوزه دربارهاش گفته بود، هرگز نتوانست در قالب نقش يک هافبک دفاعي مطمئن جاي بگيرد.
درست مثل رضا حقيقي و قاسم دهنوي که پست اصليشان همين بود و از پساش برنيامدند. تا جايي که آقاي سرمربي مجبور شد همه اعتمادش را به مهرداد کفشگري جوان و کمتجربه پيشکش کند و ميانه ميدان پرسپوليس را به او بسپارد.
اتفاقا از بين اين چهار هافبک، فقط کفشگري با باشگاه قرارداد دارد و ماندني است. دهنوي اما هرگز آن بازيکني نبود که بايد و خوب است که قرارداد ندارد و راحت ميتوانند کنارش بگذارند. حقيقي هم اگر با بزرگنمايي از پيشنهادهاي خارجياش نگويد، جايي بهتر از پرسپوليس برايش نيست؛ درست مثل محمد نوري.
حال آنکه حتي اگر دو نفرشان هم بمانند، باز پرسپوليس به يک هافبک دفاعي تخصصي و يک بازيساز باتجربه و مطمئن نياز دارد تا در کنار کفشگري او را به بازي بگيرد.
پس افشين اسماعيلزاده هم ميتواند گزينه باشد. همان بازيکني که قرضي به ليگ دسته اول پرتغال رفت تا براي تيم بيرامار بازي کند اما مشکلات مالي چنان او را به ستوه آورده که پيغام فرستاده بود ميخواهد برگردد.
آنچه قطعي است، اينکه پرسپوليس دستکم به يک هافبک دفاعي و يک بازيساز احتياج دارد و نيازش به چنين بازيکني حتي با احتياجش به نان شب برابري ميکند.
* خط مياني
پيام صادقيان هست، اميد عاليشاه هم هست، همينطور حميدرضا عليعسگري و محمدرضا خلعتبري و محسن مسلمان که غير از اين نفر آخر، همهشان قرارداد دارند؛ البته مشروط! براي همين است که دايي براي بالهاي کناري تيمش دنبال بازيکن ميگردد.
اگر خلعتبري همسو با شايعهها به عجمان يا ليگ قطر برود و پاي صادقيان هم به فوتبال اروپا باز شود و باشگاه براي جايگزينيشان پولي نداشته باشد، پرسپوليس باز هم کم نميآورد.
تازه آن وقت ميتوانند رضايتنامه دائم مسلمان را از ذوبآهن بگيرند و ميلاد غريبي را هم برگردانند. آنها هادي نوروزي را هم دارند که اول فصل با قراردادي قرضي به نفت رفت و پرسپوليس اگر بخواهد، ميتواند پساش بگيرد. هر چند که در آن صورت هم بعيد است کسي بتواند سبد خريد را از دست علي دايي بگيرد!
* خط آتش
غير از آن ?? تا گل چه چيزي ميتوانست مهدي سيدصالحي را به ترکيب يازده نفره پرسپوليس برساند؟ به خاطر او، هادي نوروزي و بعد هم يونس شاکري را رد کردند و در عوض، فرزاد حاتمي را به يارياش فرستادند.
محمد عباسزاده هم بود. با اين تفاوت که آن روزها براي رد کردنش دنبال بهانه ميگشتند و حالا نام او را در ليست فصل آينده آقاي سرمربي ميبينيم. او ميماند و بقيه رفتنياند. با يک مهاجم ديگر اما علي دايي اين پست را هم ميبندد.